دومین میلاد(خانوادگی)
تولد باب اسفنجی دو سالگی دردونه ما با تو که می خندم تمام روزهایم زیبا می شود چه خوش اتفاقی ست با تو بودن عاشقانه که صدایم می کنی نامم دل انگیزترین آوای دنیا را به خود می گیرد امروز به تو فکر می کنم به زمانی که چشم گشودی و آغوش زمان ضربان قلبش با تو یکی نمود و آنگاه دنیایم با تو آغاز شد ...
نویسنده :
نعیما و بهروز
11:51
دومین میلاد(دوستانه)
تولد دوستانه علی کوچولو با دوستای خوبش و مامانای مهربونشون اینم هدایایی که دوستای گل علی کوچولو زحمت کشیدن و براش آوردن رامتین جون صدف جون رایان جون آرتین جون محیا جون علی جون ...
نویسنده :
نعیما و بهروز
11:38
.
آرامشی زیبا...
سیصد و شصت و 5 را که در دو ضرب کنیم میشود فاصله روزهای این دو خواب آرام سیصد و شصت و 5 را که در دو ضرب کنیم میشود فاصله روزهای این دو خواب آرام لای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا لای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی مامان خوبت پیشت میمونه قصه میخونه دونه به دونه لای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا لای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی ...
نویسنده :
نعیما و بهروز
9:41
گذر روزها ...
روزها می گذرند و در گذر دقایق خاطرات و تصاویر کودکانه تو برایم ماندگار میشود یگانه هستی وجود من ...
نویسنده :
نعیما و بهروز
9:39
واپسین روزهای دو سالگی
دردونه مامان علی نازم این روزا دیگه آخرین روزای دو سالگیت هست. سومین سال زندگی زمینیت کم کم داره شروع میشه. عزیزکم نمیدونی که چقدر عاشقتم. هنوز هم که هنوزه دوست ندارم که زود بگذره و زودی بزرگ بشی. نمیدونی که چقدر باهات عشق می کنم. دوستت دارم و کیف می کنم. از وجودت و از بودنت لذت می برم. واقعا نمیتونم تصور کنم که دو سال گذشت و دو ساله که اومدی پیشمون و داری با ما زندگی می کنی. بهروز و بابا کردی و منو مامان. میگن بهشت زیر پای مادران است. اما تو از روز اولی که اومدی توی دلم با بودنت بهشت و برام آوردی. دو سال شد که بهت شیر دادم و تو رو از شیره ی جونم سیرابت کردم. دو ساله که مال منی. الان که فکر می کنم ...
نویسنده :
نعیما و بهروز
14:30