11 ماهگی و فرشته ناز من
آخه نمي دونم چي بگم
از كدوم كارات بگم
از مهربونيات بگم يا از شيطنتات
از لجبازيات بگم يا حرف گوش كردنات
از خرابكاريات بگم يا احتياطات
از حرف زدنات و راه رفتنات
هر چي بگم كم گفتم انقد شيرين و خوردني شدني كه حتي لحظه اي نمي خوام ازت دور بشم ميخوام همش پيشت باشم تا شاهد لحظه به لحظه بزرگ شدنت باشم ، ببينم و لذت ببرم ، فرصت كمي مونده تا يكساله شدنت ، فقط و فقط يكماه ، يكماهي كه 30 روزش مث برق و باد مي گذره ، مي گذره و با گذشتش تو رو بزرگتر و بالغ تر مي كنه ، 11 ماه گذشت و فقط و فقط از در كنارت بودن لذت بردم و به با تو بودن عشق ورزيدم ، ثانيه ثانيه هاي اين 11 ماه رو فقط به تو اختصاص دادم و از خدا خواستم كه بتونم مادر خوبي برات باشم ، بهترين ها رو برات محيا كنم ، بهترين ها رو از آن تو كنم و تو هم بهترين من باشي ، بهتريني كه شيرين ترين نگاهها ، قشنگترين خنده ها و زيباترين و به ياد موندني ترين لحظه ها رو تحويل من مي ده و برام تا آخر عمر موندگار مي كنه .
خيلي خوشگل حرف مي زني هر جور شده منظورت رو مي رسوني با دد گفتن مي گي ميخواي بري بيرون بابا ، مامان ، به به ، من ، و خيلي از حرفاي ديگه كه منظورت رو نمي فهمم ، گاهي انقد قشنگ مي شيني و با اسباب بازيهات بازي مي كني كه حتي يكساعتي سرت گرمه و با كسي كاري نداري ولي امان از موقعهايي كه حتي ثانيه اي نمي تونم سرت رو با چيزي گرم كنم و مشغول باشي ، عاشق رقصيدن و دست زدني و با كوچكترين آهنگي شروع مي كني به رقصيدن و دست زدن ، از 4دست و پا رفتنت كه هر چي بگم كم گفتم و در حد حرفه اي عمل مي كني ،راه رفتن هم تا وقتي كه جايي رو مي گيري خيلي خوب راه ميري ولي وقتي تكيه گاهي نداري بعد 4-5 قدم چپه مي شي ، از خودت صدا در میاری
انقد مهربون و با محبتی که هر چی میخوری به همه میدی ، همش بوسمون میکنی ، صورتت رو میچسبونی به صورت من و بابا و همش دوست داری ابراز محبت کنی ...
خدا حفظت کنه پسر گلم ، همه عمر و زندگی من