اولین یلدا
دونه ی انار من :
ثانیه ها می گذرد و در پس گذر زمان به جایی رسیدیم که اولین یلدا ، اولین شب بلند سال با تو بودن را تجربه کنیم ، شبی که از همه شبهای سال بلندتر است و تو در این شب 11 ماه و 22 روز سن داری و امیدوارم سالیان سال این شبهای بلند را تجربه کنی عشق من
یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره
یلدای 90 چه طولانی ......
پر از دعا و آرزو و طعم سخت انتظار و برای من هر روزش یلداهای تمام نشدنی بود تا ورود تو ...........
ولی ولی ولی ..........
امسال روزهای با تو بودن چه زود و پر خاطره می گذرد
حال در یلدای 91 می توانم اندکی بیشتر نفس بکشمت
میوه دل من .........
انار شیرینم................
علی من آرزیم در این شب بلند این است برایت :
هندوانه رویاهایت شیرین
انار موفقیت هایت پردانه
پسته خاطراتت خندات
قصه زندگیت خوش
و عمرت جاویدان
و اما داستان اولین شب یلدا:
من و بابا به مناسبت اولین شب یلدای شما برات هدیه خریده بودیم و هیچکدوممون خبر نداشتیم که کی چی خریده و اون روز هم بابا سرکار بود و من برای شما یه بلوز شلوار هندونه ای ، یه کتاب هندونه ای و یک ارگ کوچبک برات خریده بودم و تا اومدن بابا خوابیده بودی و سرحال شدی و من هم لباسای جدیدت رو تنت کردم و تا بابا اومد و دیدم به به باباجون هم برات یه بلوز خوشگل خریده و دیدم برام تعریف کرد که می خواسته برات لباس هندونه ای بخره که پیدا نکرده و من هم خندیدم گفتم که چه بهتر پیدا نکردی ...
اون شب خونه مامانی فرح دعوت بودیم و کلی هم بهمون خوش گذشت و شما هندونه مجلس ما بودی و کلی هم شیطونی کردی و فردای اون شب هم مامانی مینا ما رو دعوت کرد و به همین دلیل ما 2 تا شب یلدا داشتیم و مامانی مینا هم به عنوان شب یلدا یه بلوز شلوار و یه عروسک که دوتا خرس بودن که همدیگرو می بوسیدن و می گفتن I LOVE U به شما هدیه دادن
هدیه بابا بهروز
هدیه مامان نعیما
علی کوچولو و هدیه مامانی مینا اینا
علی کوچولو در حال خوردن هندوانه شب یلدا