علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

کودکنامه علی کوچولو ، نفس مامان و بابا

اصفهان

1391/8/9 15:59
نویسنده : نعیما و بهروز
627 بازدید
اشتراک گذاری

اوايل تير قرار شد بريم اصفهان و تا هوا سرد نشده و تا قبل شروع كار من يه مسافرت رفته باشيم  و با اتفاقاتي كه افتاده بود آب و هوامون عوض بشه و تقريبا يه هفته اي اصفهان بودم ولي با وجود شما و با توجه به ساعات خواب و استراحتت خيلي نتونستيم بگرديم و بريم بيرون هم وقت ناهار هم وقت شام دقيقا وقت خواب شما بود كه يا نبايد مي رفتيم يا اگر هم مي رفتيم بيرون بايد همراه با صداي دلنشين گريه شما مي بود كه انصافا گاهي اوقات هم خيلي خوب بودي و اذيت نمي كردي و يه جورايي سرگرمت مي كرديم يا گاهي اوقات غذا از بيرون مي گرفتيم و گاهي هم رستوران هتل غذا مي خورديم و سعي مي كرديم بيشتر هم غروبا بريم بيرون و تقريبا مي تونم بگم تو اين يه هفته همه جا رو رفتيم (سي و سه پل – پل خواجو-مسجد شاه- ميدان امام- منارجنبان-آتشگاه-باغ پرندگان-كليساي وانك) و در كل بد نبود و خوش گذشت و از اينكه يه هفته 3 تايي با هم بوديم خوب بود و كلي هم آب و هوامون عوض شد

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)