واکسن
علی جونم
باید 8 دی یعنی روز تولدت واکسن یکسالگیتو می زدیم
که اولا مصادف شد با روز جمعه و دوما مرکز بهداشت دفعه قبل بهمون یاداوری کرده بود که واسکن یکسالگی روزهای 2و4 شنبه زده میشه و به همین علت واکسن زدنت تا روز 2 شنبه 11 دی به تعویق افتاد و اون هفته خونه مامانی فرح اینا بودی و صبحش من و بابا تا ساعت 10 مرخصی گرفتیم و شما رو بردیم برای زدن واکسن اول برای قد و زن شما رو بردیم که خدا ر و شکر همه چی خوب بود
وزن: 10.700 کیلو
قد : 79 سانتی متر
بعد هم رفتیم به اتاق واکسن و تا شروع کردن به زدن واکسن گریه ات شروع شد و صدای خوشگلت تمام محیط اتاق رو فراگرفت و با کمک بابا بهروز ساکتت کردیم و اومدیم تو ماشین و دیگه آروم شدی خیلی برای این واکسن نگرانت بودم و قبل اومدن هم بهت قطره استامینوفن دادم و بعد اومدیم که اونجا بهمون گفتن شاید بعد مدتی بدنت دون دون بریزه بیرون چون واکسنی که زده بودی واکسن سرخک سرخجه بود و تب هم شاید بکنی که خدا رو ششکر هیچ کدوم از این اتفاقات نیافتاد و از واکسن های راحتی بود که تا بحال زده بودی و فقط موقع تزریق گریه کردی و بعد اون نه ما رو اذیت کردی و نه خودت اذیت شدی و بعد اون شما رو بردیم گذاشتیم خونه مامانی فرح و مامانی هم زحمت کشید و بهمون صبحونه داد و برامون نیمرو درست کرد و ما هم صبحونمون رو اونجا خوردیم و حاضر شدیم برای رفتن به سرکار و بابا بهروز منو رسوند شرکت و خودش هم رفت شرکت خودشون