علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

کودکنامه علی کوچولو ، نفس مامان و بابا

آتلیه

1391/8/24 16:02
نویسنده : نعیما و بهروز
675 بازدید
اشتراک گذاری

از زماني كه 6 ماهت بودم تصميم داشتم كه ببرمت آتليه و يكبار هم زمان تولدت ببرم كه با هم فرق داشته باشه و بزرگتر شدنت چشمگير باشه ولي طبق معمول مشغله زياد و كمبود وقت و يكي از دلايل ديگه هم اينكه دنبال يه آتليه خوب ميگشتم باعث شد انقد اين پروسه طولاني بشه و شما 9 ماه و 8 روزت بشه و زمان به ما  اجازه اينو داد كه بتونيم بريم آتليه بماند كه يكبار وقت گرفتم ولي نشد بريم و در نهايت واسه يكشنبه 16 مهر وقت گرفتم

همش نگران اين بودم كه نكنه همكاري نكني و خوابت بياد يا گشنت بشه يا حوصله نداشته باشي بالاخره از 2روز قبل وسيله هاتو(اسباب بازيها و لباسها) رو آماده كردم و اون روز خونه ماماني مينا بودي صبحش ماماني تو رو برده بود حموم و وقتي كه اومدم زود بهت شير دادم و خوابوندمت و خدا رو شكر از ساعت 3:30 تا 6:45 خوابيدي وقتي بيدار شدي غذا بهت دادم و سير شدي و ما بايد ساعت 7:30 اونجا مي بوديم كه بابا اومد دنبالمون و رفتيم راستي در مورد آتليه اي كه انتخاب كرده بوديم از تو ني ني سايت تبليغش رو ديده بودم و نمونه كاراشو ديدم وخوشم اومد و زنگ زدم سوالامو پرسيدم و با بابا به نتيجه رسيديم كه از همه نظر اين آتليه مناسبه و اينكه از نظر مسير هم مرزداران براي ما خوبه در نهايت ساعت 7:30 رسيديم اونجا و خدا رو شكر همه چي OK بود و خيلي پسر گلي بودي و اصلا اذيت نكردي و آقاي عكاس هم خوش اخلاق و مهربون و با حوصله بود و با 9 دكور 111 عكس براي ما انداخت و همه چي به خير و خوشي گذشت و آخر سر هم عكسهاي شما رو براي چاپ انتخاب كرديم .

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)